من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

سرگردان در ناامیدی‌ها

يكشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۲۰ ب.ظ

از سرکار برگشته‌ام.همه همه‌چیز را فهمیده‌اند جز بابا. از خانه بیرون می‌روند.توی حمام زجه می‌زنم.مثل یک آدم معمولی که دارد یک روتین هرروزه‌ را انجام می‌دهد.گریه‌هایم تمام نمی‌شوند اما حسابی چشم‌هایم قرمز است.از حمام بیرون می‌آیم. سومین قهوه‌ام را درست میکنم. به ع می‌گویم یک موزیک بی‌کلام برایم بفرست.میخواستم در سکوت ، خودم را خفه نکنم. حالا با باد سشوار ، با مزه کردن سومین قهوه‌ی تلخم ، با موزیک بی‌کلامی که روحم را نوازش می‌‌دهد ، گریه‌ام گرفته‌است. به آ می‌گویم اگر خدا بخواهد میم را از من بگیرد ، شاید دیگر نتوانم ببخشمش.
برای خودم ، خود خوشبخت سابقم ، که حالا اینطور بی‌دفاع و ناامید گشته‌ام ، برای قلبم که تکه‌پاره شده‌است ، برای همه‌ی چیزهایی که می‌توانست جور بهتری باشد ، دلم می‌سوزد.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۲۲