من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

انتهای دهلیز بی منفذ

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۲۷ ب.ظ

شب‌ها می‌توانم پوسته‌ی ظاهرم را کنار بزنم....دزدکی به جهان ساکت نگاهی بیندازم و با تردید قدم به درون آن بردارم.چشم‌های دردمند تو باید اینجا می‌بود و به من میگفت شجاع بمان! من شجاع نبوده‌ام عزیزکم... من که با هر تلنگری زخمی به عمق یک رسیدن به استخوان برمی‌دارم و به خودم میگویم پس دردهای استخوان تو اینطور بوده‌اند؟!چه دیوانه‌کننده... بعد می‌گویم داشتی چطور روی پاهایت خودت را می‌کشاندی و دم نمی‌زدی؟ بخاطر دست‌های زرد و لاغرت می‌توانم هفته‌ها گریه کنم.... بخاطر آخرین تصویری که از تو دیدم می‌توانم غم‌ تمام دنیا را بغل بگیرم و بمیرم.تو بگو ....تو که از آن بالا مرا نگاه می‌کردی بگو چرا هیچ جمعه شبی غمش برایم کم نمی‌شود؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴/۰۵/۱۸

نظرات  (۲)

الهی من بگردم برای غصه‌ی بزرگت. الهی بگردم...

پاسخ:
عزیز مهربون🤍✨

سلام...💔

غم آدمیزاد طولانی و پر از درد است...💔

با آرزوی آرامش فراوان 💔

پاسخ:
ممنونم🤍✨