من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

به وقت بیست و شش اردیبهشت

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۲۱ ب.ظ

برای بهت بی‌باور چشم‌هایت

و تنگنای بی‌حصار دست‌هایم،

بهانه‌ای بیاور

و بگو

چقدر باید بروم

تا به مرز دوست‌داشته‌شدن‌هایت برسم؟

 

من، که دیوانگی هویتم است

و هر وقت "دوستت دارم" را هجی می‌کنم

جهان بهم می‌ریزد.

 

من، که پاهایم راه‌هایی را پیموده‌اند

که هیچ دوره‌گردی دوام نیاورده،

من که رسم فانوس شدن را بلدم؛

که شبی

اگر غمگین شوی،

قوس کوچک لبخندم را

برای تو کنار می‌گذارم.

با من بمان !...

من،

بی‌ هیچ شکی

به تو ایمان آورده‌ام

و از قبیله‌ام بریده‌ام.

پس اگر یقینم را خواستی

چه چیزی مومن‌تر از چشم‌هایم؟

که بی‌قرار

به حاشیه‌ی دست‌هایت خیره‌اند.

 

تو، که هرم غبارآلود سینه‌ات

جهان کوچکم را گرم می‌کند،

کمی با من حرف بزن...

 

که من،

لبالب ِلب‌هایت را ،

دود عمیق سیگارت را،

زیرو بم صدایت را ،

خواهم بوسید

بارها

و هر بار

به‌اندازه‌ی یک عمر

مبتلایت خواهم شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۳/۰۲