من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

خوشحالی بی اجازه در شرایط اضطراری

پنجشنبه, ۲ تیر ۱۴۰۱، ۰۸:۵۷ ب.ظ

لئوی عزیز

دیروز تولد آ بود. این یعنی یک سال مداوم است که یک نفر را در قلبم پذیرفته ام و از این بابت پشیمان نیستم. دوست داشتن آدم ها برایم خیلی غریب است. اما گاهی استثنا پیش  می آید. و من همیشه ناباور به عشق بودم. تنها به عشق در دنیای داستان ها و فیلم ها باور داشتم. حالا یک نفر که تمام باورهایم را بهم ریخته ، دیروز تولدش بود. و من در این بین ، لابه لای فشارهای زیاد این روزهایم ، استرس زیاد ارزیابی این هفته ام ، نگرانی های شخصیم ، دیروز را از ته دل خوشحال بودم. واقعا خوشحال بودم. انگار میان تمام غم ها ، یک روز صبح بیدار شدم و دکمه غمگین بودن را نزدم ، که یادم رفت بزنم یا شاید هم از قصد! نمیدانم ... انگار همه چیز دست خودم هست. حتا می شود در بدترین شرایط هم خوشحال شد. ولی این خوشحالی ها بی انصافی در حق میم نیست؟ .... خوشبختانه میم خیلی قوی است. من به او باور دارم. و روحیه اش ، روحیه اش از من بهتر است. که اگر نبود ، امروز نمیدانم چندمین تتویش را پس از بیمارستان رفتن ، نمیزد! برای همین به خودم این اجازه را دادم که یک روز را برای آ ، بخاطر تمام همراه بودن هایش در کنارم ، خوشحالی کنم. در کافه همیشگیمان کیک کوچک سفارش دهم و آیس لته پر از یخ را همانطور زل زده توی چشم های روشنش هورت بکشم. و از دست لنز دوربینش فرار کنم و بلند بلند بخندم. خدا مرا ببخشد که این یک روز را خوشحال بوده ام. و کمکمان کند. راستش خیلی باید کمکمان کند. می گویم باید ، چون از هیچکس و هیچ چیز جز او کمک نخواسته بودم. میم عزیزم را همیشه به او سپرده ام. میم عزیز اما مریضم را. معجزه بزرگ تری باید بخواهم.گردنم درد میکند و این یعنی این اتفاقات ساده نبوده اند. هضم نکردمشان که اینطور دارم درد میکشم. این یک درد عجیب است ؛ بعد از تصادف اینطور شده ام. حالا هروقت خیلی غصه هایم زیاد باشد ، به گردنم میزند و آن موقع است که میفهمم در شرایط اضطراری به سر میبرم؛ فوق اضطراری!

 

امی در یک بعدازظهر دلگیر

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۰۲