من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

به وقت بیست و هشت مرداد

چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

قلبم برایت درد می‌کند.برای این جای خالی‌ات و برای این دنیا که بدون تو ادامه‌ مید‌هد. تولدت مبارک عزیزترین مسافر راه دورم ...شازده کوچولوی زندگی ما. تو آمدی و به هرکداممان چیزی دادی که بدون تو محال بود بتوانیم به دستش بیاوریم.من خواهری داشتم که بودنش ، صرفا بودنش در این دنیا و اطمینان از حضورش ، دلم را گرم می‌کرد.حالا که نیستی پشتم خالی‌تر از هرکسی و زمین زیر پایم ناامن است. فقط به یک تار مو بند هستم که یک وقت هایی آن تار مو هم برایم ناامن می‌شود.ه دنیا وصل نیستم و این مرا می‌ترساند...اینکه فکرهای خوبی به سرم نمی‌زند باعث می‌شود فکر کنم چقدر غم مرا گرفته‌است. این غم بزرگ توست که با هیچ‌چیز کم نشد.فقط عشق توانست مرا به زندگی بازگرداند اما باز هم مرهم جراحت‌های رفتن تو نشد.

دو روز پیش به صورت تصادفی و از سمت شرکت سر از بهشت زهرا درآوردیم اما من آمدم پیش تو ... در آن ساعت از صبح ، هیچکس نبود.بالای سرت نشستم و مثل بچه‌ای که گم شده باشد گریه می‌کردم.این اولین بار است که تنها آمده‌ام پیشت و انگار بهترم. دلم میخواهد بدانی چقدر از بابت نبودنت رنجیده‌ام و اگر کمتر می‌آیم و به تو سر می‌زنم بخاطر این است که دلش را ندارم.اما یکشنبه تلافی همه‌ش را درآوردم. ع هم آمد و مواظبم بود.بعد از تو ، تنها کسی که خیلی مواظبم است ع است.نخی که مرا با جهان معمولی بودن‌ها پیوند داده‌. مرا و روح خسته‌ام را تیمار می‌کند. به او یک زندگی را مدیون هستم.

میم عزیزم ، دلم میخواهد جایت خوب باشد...این دنیا که نشد اما قرارمان جهان بعدی ...در دنیایی که امیدوارم تو را ببینم و غم توی چشم‌هایت ناپدید شده‌باشند.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۵/۳۰