من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

گریه‌های شبانه ‌

شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۱۱ ب.ظ

لئوی عزیز

یک دلشکستگی، درست در بطن چپ قلبم ایجاد شده‌است که شاید هزاره‌ها طول بکشد تا ترمیم شود.من امروزم را بد شروع کرده‌ام.از یک آخر هفته‌ی شلوغ ، مهیج ، و همراه با آدم‌هایی که برای روحم خوبند ، رسیدم به یک آخرشب خسته‌ای که میم خستگی‌ام را تکمیل کرد.باید بفهمم تلفیق حسی فراتر از عشق و نفرت چه چیزی می‌شود.می‌شود خواهر کوچک بدجنس بودن؟اما نه ... من هیچوقت بدجنس نبوده‌ام.فقط با میم نتوانستم ، نشد که با او حرف‌های دلم را بزنم.پس تنها برای میم گوش بودم و امروز که از خستگی در حال جان دادن بودم ، درست در چهارمین جلسه‌ی شیمی درمانی‌اش از من گله کرد که چرا اولین چیزها را برای او نمی‌گویم.گفت که از من خیلی دلخور است. میدانی لئو؟ تقصیر من در این زندگی این است که راحت حرف دلم را میزنم.پس حرف را به میم گفتم؛ که رابطه‌مان هیچوقت آنقدر صمیمی نبود. اما یعنی او نمی‌داند صمیمی بودن چیزی جدا از دوست‌داشتن است؟! بعد که دعوایمان شد رفتم و زیر دوش گریه‌هایم را کردم و حالا می‌ترسم از پف چشم‌هایی که فردا صبح مرا لو می‌دهند. هیچ‌کداممان دیگر یک آدم عادی نیستیم.او با سرطان می‌جنگد و من با زندگی‌ای که سخت و دردناک پیش می‌رود و هرشبش یک وزنه‌ی سنگین به قفسه‌ی سینه‌ام اضافه می‌کند.یادت هست می‌گفتم که نباید با غم زیاد بخوابی؟حالا حرفم را پس میگیرم.نازک نارنجی و حساس شده‌ام.و دوست دارم آدم‌ها با کلمات‌شان دردهایم را زیادتر نکنند.سرم را فرو کرده‌ام در ساعات کاری‌ام ، در ورزش آنلاین روزهای زوجم ، در استکان بزرگ چایم ، تا همه‌چیز ته‌نشین شود و من یادم برود که هزاره‌های زیادی طول می‌کشد تا حالم خوب شود.

 

امی با یک دلشکستگی عمیق

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۱۲