book mark
دوشنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۸ ب.ظ
چندتا طلوع خورشید رو از دست داده بودم؟چندبار ماه در آسمان بود و دلم میخواست ببینمش اما تاریکی کف اقیانوس رو انتخاب کرده بودم؟چندبار از سفرم به سمت شفق قطبی جا مونده بودم؟فقط خدا میدونه چندبار اون بالا بارون میبارید و این پایین من بودم که در تنهاییم میباریدم.
چقدر به زندگی بدهکار بودم ، چقدر زندگی به این زندهبودن بدهکار بودم.چقدر فرصت میخواستم برای شنیدن ، نه شنیدهشدن.من هنوز یه دل سیر بارون رو روی پوست تنم حس نکردهبودم ، هنوز به ساحل شنهای درخشان سفر نکردهبودم ، چندهزار هزار ستاره در آسمون قلبم منتظر کشف شدن بودن که من هنوز فرصت نکردهبودم بهشون سفر کنم.
+《ایمان سرورپور》
+《سفر کوانتومی وال تنها》
۰۱/۰۴/۲۷