ریرا
شنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ
و من گذشتهی پیش از تولدِ خویش را میدیدم.
ملایکی شگفت
مرا به آسمان میبُردند،
یک سلولِ سبز
در حلقهی تقدیرش میگریست،
و از آنجا
آدمی ... تنهاییِ عظیم را تجربه کرد.
دشوار است ... ریرا
هر چه بیشتر به رهایی بیندیشی
گهوارهی جهان
کوچکتر از آن میشود که نمیدانم چه ...!
راهِ گریزی نیست
تنها دلواپسِ غَریزهی لبخندم،
سادگی را
من از همین غَرایزِ عادی آموختهام
سید علی صالحی
۰۴/۰۳/۰۴