من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

این شب‌های سردی که می‌گذرند

شنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۱۰ ق.ظ

لئوی عزیز

 تاریکی کم‌جانی مرا فراگرفته‌است.خودم را مجبور کرده‌ام به نوشتن.به خوبی می‌دانم  ننوشتن ، یک جور تنبیه روانی علیه خودم است که خودم ناخودآگاه انجامش می‌دهم. برای همین زیاد سنگین بودم. مغزم خسته‌تر از این روزهایی بود که می‌گذشت.اما وضعیت قلبم تقریبا خوب بود.میپرسی بخاطر آدم فضایی؟ گمان می‌کنم. آخر زندگی خیلی فرق دارد زمانی که کسی در انتهایی‌ترین قسمت قلبت روزها را با تو زندگی کند. آدم فضایی عجیب من!کاش بفهمی که بخاطر تو و این احساس قوی و تند و تیز دوست‌داشتنت ، چقدر از شخصیت گوشه‌گیر و هراسانم فاصله گرفته‌ام. دارم بهتر می‌شوم‌. خود بهترم را در آینه میبینم. و برای همین یقینم به تو بیشتر می‌شود.تو مرا از بزرگ‌ترین ترس زندگی‌ام نجات دادی.و قدم به قدم مرا سمت روشنایی زندگی راهنمایی کردی. از این همه آرام حرکت کردنمان خوشم می‌آید. از این زندگی ، که قبل از تو نمی‌توانستم ،که بلد نبودم کسی را اینطور به قلبم راه بدهم بیشتر خوشم می‌آید. خیلی پوست کلفت شده‌ام؛ حالا حتا اگر زندگی به من روی بدش را هم نشان بدهد و دوباره قلبم را خالی کند، سپاس‌گزار خواهم ماند. عادت کرده‌ام به این همه شکرگزاری برای چیزهای کوچک. همین‌چیزها بودند که زندگی را برایم دوست‌داشتنی کرده‌اند. حالا مهم نیست در دنیا آدم مهمی شوم ، مهم نیست به جایگاه‌های بزرگی برسم و ثروت و موفقیت به من نزدیک باشند. تعریف‌های خوشبختی برای من کاملا دچار تغییر شده‌اند. همین که می‌توانم از اتفاقات کوچک زندگی خوشحال‌ترین باشم یعنی به هدف اصلیم رسیده‌ام. برای همین همه‌چیز را آسان گرفته‌ام.
آسان گرفته‌ام که آسان بگذرد. قلبم خیلی پر از نور و ایمان و جادو شده‌است. تاثیر سرمای پشت پنجره‌است یا گرمای مطبوع رادیاتور کنار تختم؟ نمی‌دانم! به هرحال ، حال همه‌ی ما خوب است. این بار تو باور کن!

 

امی استوار در سپاس‌گزاری‌های شبانه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۱۳