من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

خوشحال بودن، دغدغه ای همیشگی

پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۴۵ ب.ظ

لئوی عزیز

برف می بارد و من با این غم های بزرگ ، با این نگرانی های مختص آدمیــزاد ،خوشحالم. خوشحال از اینکه شانس بزرگ زندگی کردن را داشته ام.به این دنیا آمده ام و از دیدن برف پشت پنجره، در یک شب سرد زمستانی ، ذوق بچگانه ای کرده ام.حالم خوب نیست ، دروغ است اگر بنویسم که حالم خوب است. اما من به تو راست میگویم در عین خوب نبودن های مدام ، خوشحالم ، سپاسگزارم ، و اگر دنیا اجازه دهد عاشق زندگی کردن هستم.امروز آ را دیده ام و زندگی ام می درخشد. امروز با میم که مریض است دعوایم شد و قلبم شکست اما همچنان زندگیم می درخشد. به بلوغ زیادی رسیده ام. شرایط سخت نمیتواند مرا ناامید کند. همیشه چیزی برای ادامه دادن هست. همیشه جمله ای از ناکجاآباد به تو گفته خواهد شد تا دوباره تو را از زمین بکند.آدم هایی که مامورند گرد جادوییشان را روی روزهای خاک گرفته ما بریزند. امروز کسی به من جمله ای نگفت که حالم خوب شود ، کسی حتا گرد جادوییش را برای من مصرف نکرد، اما خودم تصمیم گرفتم بلند شوم ، خوشحال باشم و از همین اتفاقات کوچک زندگی ، ازهمین داشته های الان ، از همین بودن در خاکی که آرزویم نیست ، سپاس گزار باشم. دلم با این زندگی دارد کنار می آید. قلبم دارد در این روزهای بد ذوب میشود . با خودم میگویم امی! تو داری روزهای سختت را به خوبی سپری میکنی و قوی شدن کار ساده ای نبود! به اندازه یک زندگی پر ماجرا ، قوی شده ام و دیگر ترسی برایم نمانده. میخواهم امیدم را محکم در دستم نگه دارم و با قلبی که تند میزند ، زندگی کنم.برایم دعا کن. زیر این بارش گوله های کوچک برف دعایم را به آسمان ها ببر.

 

امی در یک شب برفی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۳۰