من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

رویای همیشگی من

جمعه, ۲۳ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۴۷ ب.ظ

لئوی عزیز 

یادم نمی‌رود در یک بعدازظهر برفی تهران با میم در آزمایشگاه تاریک زیر سیل برف‌های کوچک آسمان تهران، جلوی بخاری برقی‌ام نشستیم و قهوه‌ی تیک‌اوی‌مان را هورت کشیدیم و تیک کارهای بدوبدوی آخر هفته‌مان را تندتند می‌زدیم. یادم نخواهد رفت این روزهای سردی را که لذت‌بخش بودنشان، سنگینی کارم را خنثی می‌کنند. در طول روز چندتا نمونه را آزمون می‌کنم و آنقدر خسته می‌شوم که خودم را تا خانه می‌کشانم. این روزها هم خواهند گذشت و دلتنگشان خواهم شد. دلتنگ تمام غرغرهایم از همه‌چیز اینجا. پس سپاس‌گزار خواهم ماند برای همین استقلال کوچکم که همراهش مصیبت‌های فراوانی دارد. اما حالا با وجود مهاجرت ناگهانی غ که هیچوقت قصد مهاجرت به هیچ‌کجای جهان را نداشت ، دوباره رویای خاموشم روشن گردید.  باید بروم یک جای دور لئو .... دور از تمام آدم‌هایی که دوستشان دارم .باید در کنار آدم‌هایی زندگی کنم که به من بی‌تفاوت‌اند و زندگیشان روی من تاثیر حداقلی داشته باشد. اینجا ، با وجود آن‌هایی که دوستشان دارم ، زندگی برایم پیچیده و سخت است.نفس کشیدن در اینجا به دور از تمام مشکلات سیاسی‌اش ، خیلی دشوار است. باید تنهاترین خانه‌ را در ایسلند رویایی‌ام ، اجاره کنم و زندگی را وسط آب‌های سرد ، در تاریکی و شفق قطبی آن‌جا تجربه کنم. و اگر هر از چندگاهی کتابی بنویسم ، بهتر می‌شود. زندگی در منزوی‌ترین حالتش چطور خواهد بود؟ فکر میکنم من مناسب‌ترین گزینه برای اینطور زندگی‌ها هستم. من که قلبم دنبال دردسر می‌گردد. من که چشمم هی از اشک پر و خالی می‌شود. مهاجرت ، رویای خیلی قدیمی و همیشگی‌ام ، یک روز تو را به واقعیت گره خواهم زد و دنیا را از یک موقعیت جغرافیایی بهتر ورق خواهم زد. و رویاهای دیگرم را با وجود تو ، به حقیقت پیوند خواهم زد. اما حالا وقت رفتن نیست. باید بمانم اینجا و چیزی را از کسی پس بگیرم ؛ آزادی و شاید هم وطن را...

 

امی به وقت یادآوری یک رویای ده ساله

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۰/۲۳