من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

چشم‌های خیره‌ی درون آینه

جمعه, ۳۰ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۰۰ ب.ظ

لئوی عزیز 

ته دنیا را می‌خوانم ، آسمان را میبینم و آلودگی از پیش چشمانم تکان نمیخورد؛ بله ما محکوم هستیم. به این همه جهنمی که قاطی زندگی‌مان کردند.حالا داریم عادت می‌کنیم.قبل‌ترها ، آسمان برایم تداعی‌کننده‌ی آرامشی بود که دستش را رها کرده بودم، با دیدنش ، با خیره شدن به آن ، به من بازمی‌گشت. اما حالا چه؟!... همه‌چیز را تاریکی گرفته‌است و من خیلی وقت است که به خودم امید واهی را با دوز زیادی ، تزریق می‌کنم.بماند که شب‌ها ، همه‌چیز می‌پرد و من با واقعیتی کوبنده مواجه می‌شوم.یکی از این واقعیت‌ها این است که نفهمیدم امسال چطور گذشت؛ من ، کسی که مدام به خودش تلنگر می‌زد طوری زندگی کن که اگر چندسال دیگر برگشتی به بیست و چندسالگی‌ات ، یادت بماند که چقدر خوش گذرانده‌ای و از هیچ روزت پشیمان نیستی. امسال برایم «سال سخت»م بود. روزها را تمام می‌کردم تا به استراحت‌های آخر هفته برسم.از این روال مدام حوصله‌سر بر ، رنج می‌کشم. از کاری که برایم سودی ندارد. از دنیایی که اینطور ناعادلانه پیش می‌رود. از خود توی آینه‌ام بدم می‌آید. از صورتی که دیگر مثل قبل نیست و آثار کم‌خوابی و خستگی در آن مشهود است.روحم را امسال کشتم و بعدها فراموش خواهم کرد که بیست و شش سالگی برایم چه شکلی بود!زیرا که هیچ کاری برای خودم انجام نداده‌ام. فقط خودم را به سختی انداخته‌ام.این ماه های آخرسال را هم با موفقیت تمام خواهم کرد و قید یک‌سری چیزها را خواهم زد.برای همیشه اوضاع اینطور باقی نخواهد ماند.با کوله باری پرتر از حالا، زندگی‌ام را پیش خواهم برد.شاید آن وقت از این چشم‌های بی‌روح ساکن درون آینه خوشم آمد.

 

امی به وقت خستگی روحی شدید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۰/۳۰