من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

روح آسیب‌پذیر بی‌پناهم

دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ

لئوی عزیز

از این روزهایی که آدم حساسی می‌شوم و روحم آسیب‌پذیرتر از همیشه می‌شود متنفرم.چرا آدم‌ها تاثیر گذار نیستند؟آن‌ها می‌توانند روحت را خراش‌های عمیقی دهند که سال‌های سال طول می‌کشد تا زخمش بسته شود.من در این روزها این شکلی می‌شوم. روحم را باز می‌کنم رو به تمام مردم دنیا و منتظر می‌ایستم ببینم چه کسی اولین زخم را می‌زند. اما حالا تداخل دوره‌ی ماهیانه و نزدیک شدن به روزی که پایت را به این دنیا می‌گذاری شاید بدترین تداخلی باشد که این دریچه‌ی حساسیت‌پذیری را تشدید می‌کند.و من مدام منتظر فرصتی هستم که حرف‌ها را تحلیل کنم و گریه‌ام بگیرد.مثل امروز که بغضم را قورت دادم از بی‌محلی آدم‌ها در این سرکار سمی ، که کادوی تولدشان هرچند موردعلاقه‌ام بود اما نمی‌توانست حال بد قبلم را بهتر کند. این کارها چه فایده‌ای داشت؟ از آدم‌ها دور بمانم بهتر است.من که روح کم‌حرف و خجالتی‌ام را کسی درک نمی‌کند.من که دیگر چشم‌هایم را کسی نمی‌تواند بخواند. از این تولد ، از این هفته ، از این روزهای دلگیری که دلگیری‌اش برای من جور دیگری کشنده است ، حالم بد است. آ برنامه‌ام را برای چهارشنبه بهم زد و وقتی که دوباره گفت برویم دیگر ذوقش را از من گرفت. از این چیزهای ساده گریه‌ام میگیرد و نمیتوانم حرف بزنم. چه سال بدی... چه روزهای بدتری...باید این حس‌های سنگین را چطور دفع کرد که آدم دلش از این همه‌ غصه‌ی بیخودی نترکد؟

 

امی در یک روز بد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۰۴