من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

پاییز؛جاودان بر اسب یال افشان زرد

جمعه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۲۱ ب.ظ

لئوی عزیز

به یاد سال‌های دورتری که برایت نامه می‌نوشتم ، به یاد رسم قدیمی خودم ، پاییز را جشن گرفته‌ام.تا ساعت ده صبح خوابیده‌ام.قرارم را با آ و دوست‌هایش کنسل کرده‌ام.کمی آشپزی کرده‌ام. و قهوه‌‌ی بعدازظهرم را در شلوغی‌های غروب آخرین روز تابستان با ا نوشیده‌ام.حالا مراقبت‌های پوستی‌ام را انجام داده‌ام و کتاب نصفه‌ام را به جاهای خوبی رسانده‌ام.قبل‌ترها عادتم این بود که هرکتابی که دستم است را تا ساعات آخر تابستان تمامش کنم و پاییز را با نویسنده‌ای جدید و ترجیحا محبوب آغاز کنم اما حالا دیگر سخت نمی‌گیرم.همین که چیزی برای خواندن دارم خوشحالم.نور کم و زرد اتاق حس همیشگی پناهگاه را به من منتقل می‌کند.چیزی تا پاییز امسال نمانده‌است.قلبم برای باران و برگ‌های خشک و زرد شده‌ی خیابان انقلاب تا ولیعصر بی‌قرار است.برای غروب‌های بنفش بعدازظهرهای بعد از سرکار.باید روزهای خوبی باشند که اینطور بی‌صبرانه منتظرشان هستم.امیدوارم که اینطور باشد.

 

امی در آخرین ساعات تابستانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۳۱