من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

گمشده در لایه‌های بی‌رمق زندگی

شنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۳۶ ق.ظ

لئوی عزیز

خیلی غربتم با همه‌ی آدم‌ها بیشتر از همیشه شده‌است. حتا با ح که نزدیک‌ترین آدم به درونیات من است.این بار که ح را دیدم ، احساس کردم چقدر درون‌گرابودنم بیشتر از قبل است. ح همان بود اما من تغییر کرده‌بودم. تمایلم به سکوت فراتر از تصورم بود.میل به فرار کردنم در برخورد با آدم‌هایی که با آن‌ها راحت بودم ،انقدر زیاد می‌شود که گاهی فکر میکنم می‌شود جمع را ترک کنم و به خانه برگردم؟!...خوب یا بدش را نمی‌دانم.نیاز دارم به تنهایی وسیعی که کسی آن را خراب نکند.صبوری‌ام را تمرین می‌کنم. و خدا می‌داند چقدر دارم سعی میکنم خوب‌تر از گذشته باشم.ورزش کردن تنها ساعتی از روزم است که بین فکرهایم یک مکث بزرگ به وجود می‌آید. انرژی‌های منفی‌ام با نفس‌نفس‌زدن‌هایم از من دور می‌شوند.بهترین حس این روزها موقعی‌ست که ورزشم تمام شده ، دوشم را گرفته‌ام و توی پناهگاه تمیزم موزیک بی‌کلامم را پخش می‌کنم.درست همان قسمت فرش می‌نشینم که آفتاب روشنش کرده.آن موقع در بهترین ورژن خودم هستم.خیلی دورتر از فکرهایم....

فیلم Lost in translation را بعد از سال‌ها دیدم.همیشه توی لیست فیلم‌هایی که میخواستم ببینمشان بود ولی هیچوقت روی مودش نبودم.انگار واقعا همه‌چیز تایم‌بندی مناسب خودش را دارد.در بهترین حالت ممکنم تماشایش کردم و از بعضی از سکانس‌هایش ، سکوت‌های مابین صحنه‌ها ، خیرگی بازیگرش از پشت پنجره‌ی ساختمان ، درماندگی و سرگشتگی‌هایشان ، از همه‌چیز لذت بردم.طوری که توی ذهنم حک شده‌است. دلم از این فیلم‌های آرام می‌خواهد. از این زندگی‌هایی که با جریان ملوی زندگی پیش می‌رود و تو فقط پی این می‌گردی که حالا قرار است چه اتفاقی بیفتد. کمی فلسفه‌ چاشنی زندگی می‌خواهم.شاید بد نیاشد دوباره در خودم غرق‌ شوم و با فلسفه به اصل زندگی برگردم...

 

امی در پوسته‌‌ای سخت

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۱۱