من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

کلمات من ، اینجا در سیاره‌ای دیگر

تورم غم‌انگیز جایی در ناحیه‌ی میانی گلو

يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ

لئوی عزیز

هم میزنم.قاشق کوچک را در ماگ بزرگ مشکی رنگ می‌چرخانم و محتویات تیره‌رنگش را آن‌طرف و این طرف می‌کنم.فکرهایم پر از گره‌هایی‌است که برای آدم‌های معمولی ساخته نشده. اما من که ابرانسان نیستم.به آن‌ها دست نمیزنم.این صداهای جدید در خانه‌مان آستانه‌ی تحملم را به‌طرز قابل توجهی پایین آورده‌است.صبح‌ها با این صدا بیدار می‌شوم و ترسان به اتاق کوچک مهمان سر می‌زنم. نه ، خودم نیستم این‌روزها. هرروز به خاطر عصبانیت‌های مقطعی‌ام از همه معذرت‌خواهی می‌کنم.با خودم فکر می‌کنم همه همین‌شکلی می‌شوند یا من این همه عوض شده‌ام؟بیشتر اوقات را در نور تاریک پناهگاهم ، در آشپزخانه در حال آب‌میوه گرفتن و زیر دوش حمام در حال گریه کردن‌های یواشکی‌ام. یادم نیست آخرین باری که توی حمام گریه می‌کردم تا کسی نفهمد بخاطر چه کسی بود.شاید برای عشق پرشور بچگی‌هایم.خنده‌دار بوده‌ام چقدر! اما دلم برای همان دغدغه‌های مسخره تنگ شده.نگرانی‌های خنده‌دار مخصوص به خودم را می‌خواهم.این همه در مفهوم زندگی غوطه‌ور شدن هم چیز جالبی نیست.برای تمام این رنج‌ها باید دلیلی باشد.میان این همه درد‌های ناگفتنی ، من چقدر بی‌رحم‌ام. برای پشت سرگذاشتنش میخواهم خودم را در صورت مسئله حل کنم. که هم بخورم در همه‌چیز. تا هیچ‌چیز را به صورت واقعی حس نکنم.دومین قهوه را هم ، هم می‌زنم. و راستش را بخواهی خودم با هیچ صورت مسئله‌ای ترکیب نمی‌شوم.

بلند شو... همه‌این دردها واقعی‌اند.

 

امی در کشنده‌ترین لحظه‌ها

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۳۰