پیشگفتار
بعد از آن همه نامه که برایت نوشتم و به مقصد نرسید ، بعد از پیدا کردنت در دنیای واقعی آدمها ، بعد از تجربهی عجیب چند وقت پیشم ، بعد از تمام این تغییرات ، دیگر نتوانستم در بلاگفا احساس امنیت کنم. دیگر به آنجا تعلق نداشتم. برای همین خودم را جمع کردم ، ذره به ذرهی کلماتی را که از در و دیوار آنجا آویزان کردهبودم را . تمام خودم را به اینجا آوردهام اما حیف از آن نامهها ...
حالا اینجا خیلی فرق دارد ، شاید خیلی طول بکشد تا اینجا کاملا مستقر شوم . اما دلم آرامتر است. اینجا دوباره خواهم نوشت از مونولوگ های که بی سروته میگذاشتمشان. از تکههای کتابهایی که میخواندم. لئوی عزیزم شاید برای تو دوباره نامه بنویسم. تکلیفم اصلا مشخص نیست. فقط جایی را میخواستم که دوباره دستم به نوشتن برود. که کسی این امی را نشناسد. امیدوارم ، امیدوارم اینجا همان سیارهی موردنظر قابل سکونت من باشد.
امی در خانهی چدید