چقدر مگر زیانآور بودهام برای آدمها که برایم نظر میگذارند که آدم سمیای برای اطرافیانم هستم؟مگر آنها مرا و زندگیام را چقدر میشناسند؟چقدر از آنچه که بودهام و انجام دادهام را نوشتهام؟ برای چه کسی سمی بودهام و اصلا این کلمههای بیهوده چقدر به آدمها آسیب رساندهاست؟ دلم میخواهد دیگر ننویسم. قلبم با یک حرف از سمت آدمی که اصلا نه من او را میشناسم و نه او مرا ، شکسته و حالاحالاها شاید التیام نیابد.حالا مهم نیست درد پشت سرم که چند روز است زندگی عادی را از من گرفته ، مهم نیست چقدر تلاش کردهام برای آسیب نرساندنم به آدمهایی که برایم کاملا مضر بودهاند ، فقط مهم این است که یک نفر پیدا شدهاست که به من حرفهای خوبی نزده و آنقدر انرژی منفی حرفهایش بالا بوده که قلبم به طرز بدی شکسته است و با بغض بزرگی جمعهی غمانگیز و دلگیرم را سپری میکنم.کاش آدم ها مهربانتر بودند.
امی دلشکسته و نازک نارنجی